غمگینم همانندِ کارگر خسته بعد از کار بیگناه آویخته شده به دار پرنده که شده از قفس بیزار مادر منتظر شب بیدار همانند آخرین فریاد بیمار دایره یه مصلوب شده به دیوار معشوق چشم دوخته به آخرین دیدار همانند تراژدی دوست دارم دیوانه وار غمگینم همانند کودکی که به پایش رفته خار غریبه به پشت بسته کوله بار خیانت دیده برای سومین بار همانند معصومی که مانده زیر آوار .
|